جازم
مترادف جازم: برا، برنده، قاطع، بی گمان، قطعی، خبر، قضیه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- برنده قطع کننده . ۲- بی گمان استوار. ۳- قضیه خبر. یا قول جازم . مشتعمل بر اخبار امری باثبات یا نفی است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کسی که در قصد خود تردید نداشته باشد، قاطع.
۳. هریک از عوامل جزم کلمه.
جدول کلمات
مترادف ها
تعیین کننده، تصمیم گیرنده، جازم
پیشنهاد کاربران
حروفی هستند که فعل مضارع مرفوع را مجزوم می کنند.
حروف جازمه:
🔹لَم ، لَمّا ، لام امر ، ( ( لا ) ) نهی: یک فعل را جزم می دهند.
مثال: لم یَنصُرْ: مجزوم به سکون
لم یکتُبا: مجزوم به حذف نون
🔹إنْ شرط: دو فعل را جزم می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: إن تَجْهَدْ تَنْجَحْ
تَجْهَدْ: فعل شرط، مجزوم به سکون
تَنْجَحْ: جواب شرط، مجزوم به سکون
حروف جازمه:
🔹لَم ، لَمّا ، لام امر ، ( ( لا ) ) نهی: یک فعل را جزم می دهند.
مثال: لم یَنصُرْ: مجزوم به سکون
لم یکتُبا: مجزوم به حذف نون
🔹إنْ شرط: دو فعل را جزم می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: إن تَجْهَدْ تَنْجَحْ
تَجْهَدْ: فعل شرط، مجزوم به سکون
تَنْجَحْ: جواب شرط، مجزوم به سکون
قطعی و بدون شک