جازر

لغت نامه دهخدا

جازر. [ زِ ] ( ع ص ، اِ ) شتر کشتنی. ( ناظم الاطباء ).

جازر. [ زِ ] ( اِخ ) سمعانی آن را جازرة ثبت کرده است. ( الانساب در نسبت جازری ). در معجم البلدان آمده است : قریه ای است از نواحی نهروان از توابع بغداد، نزدیک مدائن و آن قصبه طسوج جازر است. ( معجم البلدان ). صاحب قاموس کتاب مقدس آرد: جازر، شهری میباشد که منسوب به کنعانیان و قرارگاه سلاطین و از قدیمترین شهرهای آن بلاد بود. ( صحیفه یوشع 10:33 و 12:12 و اول تواریخ ایام 6:67 ). و این شهر در جنگهای داود بسیار مشهور است. ( دوم سموئیل 5:25 و اول تواریخ ایام 20:2 ). فرعون شهریار مصر آن رابسوخت بعد از آن به دختر خود که در حباله نکاح سلیمان بود بخشید. ( اول پادشاهان 9:15 - 17 ). و پس از آن سلیمان آن را مجدداً بنا کرد و در زمان مکابیان بسیار معتبر بود و بگمان کانو همان تل الجزری میباشد که بمسافت چهار میل به نیکوپولس مانده واقع است و آثار و خرابیهای بسیاری که دلالت بر عظمت و اهمیت شهر مینماید و هم نوشته های یونانی و عبرانی که دارای اسم و حدود میباشد در آنجا مشاهده شده است. ( قاموس کتاب مقدس ص 275 ). در بیت زیر که از قصیده منسوب به شیخ الرئیس است ، گوینده آن را از نواحی دجله دانسته است :
و الویل اِن ْ حلوا دیار ربیعة
مابین دجلتها و بین الجازر.
( عیون الانباء ج 2 ص 17 ).
میدانی گوید: یوم جازر روزی است که ابراهیم بن اشتر با اهل عراق بر ابن زیاد شوریدند و در همین روز عبیداﷲبن زیاد کشته شد. لیکن ازهری آن را خازر با خاء معجمه و کسر زاء ضبطکرده است. ( مجمع الامثال ص 769 ).

فرهنگ فارسی

شتر کشتنی

پیشنهاد کاربران

بپرس