احکام راندن ؛ جاری ساختن احکام. مقرر کردن. معین کردن آن. حکم کردن :
امروز بده داد خویش کایزد
فردا همه بر حق راند احکام.
ناصرخسرو.
و احکام مسلمانی بر آن جمله راند که حکم کتاب و شریعت بود. ( تاریخ سیستان ) .
امروز بده داد خویش کایزد
فردا همه بر حق راند احکام.
ناصرخسرو.
و احکام مسلمانی بر آن جمله راند که حکم کتاب و شریعت بود. ( تاریخ سیستان ) .
صدور . . . .
اجرا