جاری مجرای

لغت نامه دهخدا

جاری مجرای. [ م َ ] ( از ع ، ص مرکب ، اِ مرکب ) قائم مقام. ( آنندراج ). جانشین. بجای آن. نائب مناب. نازل منزله. بمنزله آن : چنانکه اگر بعضی از آن اقوال و تقریر مجرای بازی و مزاح میشود و نازل منزل هزل و سفاح میگردد. ( ترجمه محاسن اصفهان صص 108 - 109 ). و آنچه جاری مجرای او باشد به کوره و بلد ما در این سال و بقایای ماقبل آن. ( تاریخ قم ص 151 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس