جارکش. [ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) جارکشنده. کسی که جار میزند. جارزننده. آنکه ندا دردهد. کسی که به آوازبلند مردم را به امری دعوت کند. رجوع به جار شود.
/jaar kash/ هیاهوکننده – جنجالی - دلال محبت – پا انداز – آن که وسایل بر طرف کردن شهوت دیگران را فراهم آورد