جاران

لغت نامه دهخدا

جاران. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان بلوک پیرکوه دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت واقع در جنوب خاوری رودبار ودوهزارگزی جنوب امام. محلی است کوهستانی ، سردسیر، سکنه آن 80 تن است ، مذهب مردم شیعه و زبان آنان تاتی و فارسی. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، بنشن ، گردو، پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ). و صاحب مراصد الاطلاع آرد: جاران موضعی است در سر راه حاجیان صنعاء. و آن تحریف جازان است. رجوع به جازان شود.

فرهنگ فارسی

دهی در شهرستان رشت

پیشنهاد کاربران

جاران = jaran
درزبان لکی واژه یجاران به معنای گذشته و همیشه و آنجه که جریان دارد . ودرجریان زمان بودن را نشان میدهد .
جاران =جارری ان= جاریان و جریان زمان رامعنا میدهد.
این کلمه از. جاری گرفته شده است .
جاران در زبان فاخر لکی به معنی گذشته است
این واژه بیشتر در زبان شعر لکی کاربرد دارد
جاران در زبان گیلکی به معنی شهر گنج های نهفته هستش و یک نام پسرانه گیلکی محسوب میشه.
جاران به گویش کُردی کرمانشاه یعنی گذشته.
مثلن "یاد جاران و خیر" یعنی یاد گذشته ها، یاد قدیم ها به خیر.
سلام جاران یعنی رد پای چون نوروز پدر بزرگ هزار نسل که از اوباقی مانده است هفت پسر دودخترکه برادران را بیشترین نام هفت برادر می شناختند
جاران موقعیت جغرافیائی رو درست گفتین اما معنیش شهر گنج های نهفته هست

بپرس