جادیس ضدقهرمان اصلی در خواهرزاده جادوگر و شیر، کمد و جادوگر در مجموعهٔ داستان های سرگذشت نارنیا نوشتهٔ سی. اس. لوئیس است. از او در شیر، کمد و جادوگر، معمولاً به عنوان جادوگر سفید، کسی که نارنیا را صدها سال در زمستانی فرو برده، یاد می شود.
جادوگر سفید پیش از آفرینش نارنیا زاده شد و در جنگ در سال ۱۰۰۰ نارنیایی درگذشت.
در خواهرزاده جادوگر، جادیس به عنوان ملکهٔ چارن، شهری در یک دنیایی کاملاً متفاوت از نارنیا معرفی شده است. او آخرین نفر از یک شجره نامهٔ طولانی از پادشاهان و ملکه ها است، که در آغاز نیک بودند اما در طی چند نسل پلیدی در آن ها رشد یافت و تمام جهان چارن را فتح کردند. جادیس، جادوگر قدرتمند، یک جنگ خونین را علیه خواهرش آغاز کرد. در لحظهٔ شکست، جادیس تصمیم به تسلیم شدن نگرفت، اما به جای آن نفرینی را بر زبان آورد که تمام حیات بر روی چارن به جز خود او را نابود ساخت. او سپس یک طلسم خواب بر خودش افسون کرد، و به انتظار نشست تا کسی او را از چارن نجات دهد.
دیگوری کیرک و پولی پلامر زمانی که ستارهٔ مادر سیاره کهن سال به یک غول سرخ ملال آور تبدیل شده، به خرابه های چارن از طریق سحر و جادوی عموی دیگوری می رسند، که نشان از این دارد که میلیون ها سال گذشته است. این دو، زنگوله ای را می یابند که جادیس آن را برای شکستن طلسم قرار داده است. با وجود هشدار پولی، دیگوری زنگوله را به صدا درمی آورد. جادیس بیدار شده و آن ها را به لندن در سال ۱۹۰۰ می فرستد. او در ابتدا هدف تسخیر جهان را دارد، اما در می یابد که سحر و جادویش در آنجا کار نمی کند. دیگوری به دنبال تصحیح اشتباه خود، تلاش می کند تا دوباره به چارن برگردند، اما آن ها در نهایت به جای دیگر در جهانی به نام نارنیا که توسط شیری به نام اصلان اداره می شود، منتقل می شوند.
جادیس راه خود را به باغی در یک کوه در غرب نارنیا، جایی که او معتقد بود خوردن یک سیب او را جاودانه خواهد کرد باز می کند. او سیب را می خورد، با این حال، این جاودانگی برای او هزینه ای دربردارد: پوست او به رنگ سفید درآمده، و پلیدی قلب او را فرا می گیرد.
در شیر، کمد و جادوگر، ۱۰۰۰ سال نارنیایی پس از حوادث خواهرزاده جادوگر، جادیس قدرت نارنیا را غصب کرده و در حال حاضر به عنوان جادوگر سفید شناخته می شود. او توسط نژادهای مختلف از جمله گرگ ها، دورف های سیاه، گرگینه ها، ارواح درختان که در کنار او هستند، غول ها، بوگلس ها، اوگرس ها، مینوتورها، اشباح و جن ها حمایت می شود و او صاحب چوبی است که با او می تواند دشمنان را به سنگ تبدیل کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجادوگر سفید پیش از آفرینش نارنیا زاده شد و در جنگ در سال ۱۰۰۰ نارنیایی درگذشت.
در خواهرزاده جادوگر، جادیس به عنوان ملکهٔ چارن، شهری در یک دنیایی کاملاً متفاوت از نارنیا معرفی شده است. او آخرین نفر از یک شجره نامهٔ طولانی از پادشاهان و ملکه ها است، که در آغاز نیک بودند اما در طی چند نسل پلیدی در آن ها رشد یافت و تمام جهان چارن را فتح کردند. جادیس، جادوگر قدرتمند، یک جنگ خونین را علیه خواهرش آغاز کرد. در لحظهٔ شکست، جادیس تصمیم به تسلیم شدن نگرفت، اما به جای آن نفرینی را بر زبان آورد که تمام حیات بر روی چارن به جز خود او را نابود ساخت. او سپس یک طلسم خواب بر خودش افسون کرد، و به انتظار نشست تا کسی او را از چارن نجات دهد.
دیگوری کیرک و پولی پلامر زمانی که ستارهٔ مادر سیاره کهن سال به یک غول سرخ ملال آور تبدیل شده، به خرابه های چارن از طریق سحر و جادوی عموی دیگوری می رسند، که نشان از این دارد که میلیون ها سال گذشته است. این دو، زنگوله ای را می یابند که جادیس آن را برای شکستن طلسم قرار داده است. با وجود هشدار پولی، دیگوری زنگوله را به صدا درمی آورد. جادیس بیدار شده و آن ها را به لندن در سال ۱۹۰۰ می فرستد. او در ابتدا هدف تسخیر جهان را دارد، اما در می یابد که سحر و جادویش در آنجا کار نمی کند. دیگوری به دنبال تصحیح اشتباه خود، تلاش می کند تا دوباره به چارن برگردند، اما آن ها در نهایت به جای دیگر در جهانی به نام نارنیا که توسط شیری به نام اصلان اداره می شود، منتقل می شوند.
جادیس راه خود را به باغی در یک کوه در غرب نارنیا، جایی که او معتقد بود خوردن یک سیب او را جاودانه خواهد کرد باز می کند. او سیب را می خورد، با این حال، این جاودانگی برای او هزینه ای دربردارد: پوست او به رنگ سفید درآمده، و پلیدی قلب او را فرا می گیرد.
در شیر، کمد و جادوگر، ۱۰۰۰ سال نارنیایی پس از حوادث خواهرزاده جادوگر، جادیس قدرت نارنیا را غصب کرده و در حال حاضر به عنوان جادوگر سفید شناخته می شود. او توسط نژادهای مختلف از جمله گرگ ها، دورف های سیاه، گرگینه ها، ارواح درختان که در کنار او هستند، غول ها، بوگلس ها، اوگرس ها، مینوتورها، اشباح و جن ها حمایت می شود و او صاحب چوبی است که با او می تواند دشمنان را به سنگ تبدیل کند.
wiki: جادوگر سفید