جادوسخن. [ س ُ خ َ ] ( ص مرکب ) کنایه از شاعر فصیح. ( آنندراج ) ( برهان ) : هرچه وجود است ز نو تا کهن فتنه شود بر من جادوسخن.نظامی.کای حلقه محرم غلامی جادوسخن جهان نظامی.نظامی.