جادوانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ) ( از: جادو + َانه ، پسوند نسبت ) جادومانند. چیزی که عمل آن مانند عمل جادوست. جادو چشمانی که بیننده را تسخیر کند. همچون عمل جادوگر : آن چشم جادوانه عابدفریب بین کش کاروان حسن بدنباله میرود.
حافظ.
قیاس کردم و آن چشم جادوانه مست هزار ساحر چون سامریش در گله بود.
حافظ.
فرهنگ فارسی
۱- مانند جادوان ( عمل کردن ). ۲- ( صفت ) مانند جادوگر : (( آن چشم جادوان. عابد فریب بین کش کاروان حسن بدنباله میرود. ) ) ( حافظ )
فرهنگ عمید
بسیارزیبا: قیاس کردم و آن چشم جادوانهٴ مست / هزار ساحر چون سامریش در گله بود (حافظ: ۴۳۲ ).