جاحس. [ ح ِ ] ( ع ص ) درآینده در چیزی. ( از منتهی الارب ). داخل. ( از تاج العروس ). || خراشنده پوست.( از منتهی الارب ). و رجوع به تاج العروس شود. || قاتل. کشنده : جَحَس فلاناً؛ کشت او را. ( منتهی الارب ). و رجوع به تاج العروس و رجوع به جاحش شود.