جاجو
/jAju/
لغت نامه دهخدا
جاجو. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، واقع در 29هزارگزی شمال باختری و 8هزارگزی خاور راه شوسه مسجدسلیمان به لالی ، دارای 50 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
فرهنگ فارسی
دهی در شهرستان مسجد سلیمان اهواز
پیشنهاد کاربران
جاجو ، چاچو، چاچی:
راسته ی کلمات مرتبط با کلمه جاجو؛
جاجرم جاجرود جاجگاه جرجان جریان جورج چرچ جرجیس چاچ چاچی چشمه شارج شرجی شارجه
کلمه ی چاچ و چاچی که حرف ر در این کلمه برای راحتی آوا و بهتر شدن تلفظ حذف شده است هرچند که قانون تغییر شکل حروف نگارشی هم در این کلمه بسیار خودنمایی می کند. کلمات مرتبط با این کلمه شرجی شارج چارج چاچی می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
بمالید چاچی کمان را بدست
به چرم گوزن اندر آورد شست
چو چپ راست کرد و خم آورد راست
خروش از خم چرخ چاچی بخواست
کلمه ی چاچی که مرتبط با کلمه ی church و شرجی و شارژ شدن در چرخ چاچی یا همان کمان تیر اندازی می باشد. و این مسئله چیزی نیست که مختص به زبان فارسی باشد بلکه این قانون در همه زبان ها منطبق با فیزیک بشر و هماهنگی آن با رفتار طبیعت وجود دارد. و زبان هم مقوله مشترک و مرتبت با کلام بشر است.
برای اینکه پی به مفهوم باطنی کلمه چرچیل و church ببریم، در انتهای این مطلب با کمک گرفتن از مفهوم کلمات هم خانواده با این کلمه، پی به معنا و مفهوم کلمه چرچیل خواهیم برد.
در کلمه چاچی قانون حذف یا محو یک حرف از نگارش و تلفظ کلمه برای راحت تر شدن تلفظ قابل روئیت است همچنین قانون تغییر شکل حروف در کلمات هم خانواده با این کلمه نیز قابل روئیت هست مثل اصطلاح عامیانه مَمَد که محمد می باشد یا کلمه مُلّا که حرف ع در انتهای این کلمه برای راحتی گفتار که منشعب از عالم و علم است حذف گردیده است ولی در کلمه مَلَأ با جمله بندی مَلَأ عام به مفهوم پری و ازدحام جمعیت با یک نوع نگارش دیگر وجود دارد. یا کلمه خلا که حرف ب در این کلمه که به چاه در لهجه اصفهانی گفته می شود حذف گردیده است به گونه ای که از همین کلمه خلاب یک انشعاب مفهومی در ایجاد کلمه بخل وجود دارد. این شعر که میگه؛
چو چپ راست کرد و خم آورد راست
خروش از خم چرخ چاچی بخواست.
حالا اینکه کلمه چاچی چی بوده است و فلسفه پیدایش این کلمه چی بوده اینطور می شه تشریح کرد؛ کلمه چاچی رابطه معنایی و خانوادگی با چارج شارج و شرجی شارژ و شارش و شورش و چرچیل دارد. در همین شعری که تحت عنوان چرخ چاچی ذکر شد با شارج کمان توسط نیروی دست یک پتانسیلی از انرژی حرکتی در ایجاد چرخش در چرخ کمان ذخیره و شارج می شود که با رها کردن کمان که قدیمی ها نخجیر می گفتند تیر به حرکت و شارش می افتد. ذات حرف خ در کلمه چرخ نیز در چرخ چاچی نماد مادی بودن آن شیئ و خراشیدن و خرامیدن اون شیئ هست. اصطلاح شرجی شدن هوا در مناطق جنوبی و مناطق پُر حرارت یا حارّه نیز مرتبط با کلمه شارژ می باشد که حرارت باعث شارژ و ایجاد رطوبت از آب دریاها در هوا و ایجاد شدن اَبر و انتقال آن توسط نسیم صبح صبای خداوند متعال به مناطق کوهستانی و دشت و دَمَن می شود. اصطلاح توربوشارژر نیز که در صنعت خودرو و دیگر صنایع استفاده می شود کسب انرژی از دود خروجی جهت شارژ انرژی گاز ورودی می باشد.
لذا با این تفاسیر کلمه چرچیل به شخص دانا و عالم و حکیمی که شارژ کننده ی دیگر افراد است می گویند. البته این تعریف تعریفی از خود کلمه است نه یک فرد با اسم و نامی به نام Churchill یا چرچیل. کلمه چرچ هم که تحت عنوان کلیسا ترجمه گردیده است به محل شارژ شدن معنوی و علمی اشاره دارد. بد نیست یک توضیحی در همین رابطه از کلمه کلیسا هم داشته باشیم. از اونجا که زبان یک ابزار ارتباط برای تامین نیازها از طریق واژه ها و کلمات برای جوامع بشری می باشد این مقوله هم مانند دین و نژاد هر چه به گذشته برگردیم به یک ریشه واحد می رسد لذا ما برای اینکه مفهوم این کلمه کلیسا را بهتر بفهمیم لازم است از کلماتی هم ریشه با همین کلمه که اصطلاحا به آن مصدر یا بن واژه می گوییم کمک بگیریم. مثل کلاس. اگر یک جمله با کلمات هم ریشه با این کلمه بسازیم می توانیم این جمله را بگوییم؛ کلیسا کلاسی برای سلوک و مسلک سالک .
راسته ی کلمات مرتبط با کلمه جاجو؛
جاجرم جاجرود جاجگاه جرجان جریان جورج چرچ جرجیس چاچ چاچی چشمه شارج شرجی شارجه
کلمه ی چاچ و چاچی که حرف ر در این کلمه برای راحتی آوا و بهتر شدن تلفظ حذف شده است هرچند که قانون تغییر شکل حروف نگارشی هم در این کلمه بسیار خودنمایی می کند. کلمات مرتبط با این کلمه شرجی شارج چارج چاچی می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
بمالید چاچی کمان را بدست
به چرم گوزن اندر آورد شست
چو چپ راست کرد و خم آورد راست
خروش از خم چرخ چاچی بخواست
کلمه ی چاچی که مرتبط با کلمه ی church و شرجی و شارژ شدن در چرخ چاچی یا همان کمان تیر اندازی می باشد. و این مسئله چیزی نیست که مختص به زبان فارسی باشد بلکه این قانون در همه زبان ها منطبق با فیزیک بشر و هماهنگی آن با رفتار طبیعت وجود دارد. و زبان هم مقوله مشترک و مرتبت با کلام بشر است.
برای اینکه پی به مفهوم باطنی کلمه چرچیل و church ببریم، در انتهای این مطلب با کمک گرفتن از مفهوم کلمات هم خانواده با این کلمه، پی به معنا و مفهوم کلمه چرچیل خواهیم برد.
در کلمه چاچی قانون حذف یا محو یک حرف از نگارش و تلفظ کلمه برای راحت تر شدن تلفظ قابل روئیت است همچنین قانون تغییر شکل حروف در کلمات هم خانواده با این کلمه نیز قابل روئیت هست مثل اصطلاح عامیانه مَمَد که محمد می باشد یا کلمه مُلّا که حرف ع در انتهای این کلمه برای راحتی گفتار که منشعب از عالم و علم است حذف گردیده است ولی در کلمه مَلَأ با جمله بندی مَلَأ عام به مفهوم پری و ازدحام جمعیت با یک نوع نگارش دیگر وجود دارد. یا کلمه خلا که حرف ب در این کلمه که به چاه در لهجه اصفهانی گفته می شود حذف گردیده است به گونه ای که از همین کلمه خلاب یک انشعاب مفهومی در ایجاد کلمه بخل وجود دارد. این شعر که میگه؛
چو چپ راست کرد و خم آورد راست
خروش از خم چرخ چاچی بخواست.
حالا اینکه کلمه چاچی چی بوده است و فلسفه پیدایش این کلمه چی بوده اینطور می شه تشریح کرد؛ کلمه چاچی رابطه معنایی و خانوادگی با چارج شارج و شرجی شارژ و شارش و شورش و چرچیل دارد. در همین شعری که تحت عنوان چرخ چاچی ذکر شد با شارج کمان توسط نیروی دست یک پتانسیلی از انرژی حرکتی در ایجاد چرخش در چرخ کمان ذخیره و شارج می شود که با رها کردن کمان که قدیمی ها نخجیر می گفتند تیر به حرکت و شارش می افتد. ذات حرف خ در کلمه چرخ نیز در چرخ چاچی نماد مادی بودن آن شیئ و خراشیدن و خرامیدن اون شیئ هست. اصطلاح شرجی شدن هوا در مناطق جنوبی و مناطق پُر حرارت یا حارّه نیز مرتبط با کلمه شارژ می باشد که حرارت باعث شارژ و ایجاد رطوبت از آب دریاها در هوا و ایجاد شدن اَبر و انتقال آن توسط نسیم صبح صبای خداوند متعال به مناطق کوهستانی و دشت و دَمَن می شود. اصطلاح توربوشارژر نیز که در صنعت خودرو و دیگر صنایع استفاده می شود کسب انرژی از دود خروجی جهت شارژ انرژی گاز ورودی می باشد.
لذا با این تفاسیر کلمه چرچیل به شخص دانا و عالم و حکیمی که شارژ کننده ی دیگر افراد است می گویند. البته این تعریف تعریفی از خود کلمه است نه یک فرد با اسم و نامی به نام Churchill یا چرچیل. کلمه چرچ هم که تحت عنوان کلیسا ترجمه گردیده است به محل شارژ شدن معنوی و علمی اشاره دارد. بد نیست یک توضیحی در همین رابطه از کلمه کلیسا هم داشته باشیم. از اونجا که زبان یک ابزار ارتباط برای تامین نیازها از طریق واژه ها و کلمات برای جوامع بشری می باشد این مقوله هم مانند دین و نژاد هر چه به گذشته برگردیم به یک ریشه واحد می رسد لذا ما برای اینکه مفهوم این کلمه کلیسا را بهتر بفهمیم لازم است از کلماتی هم ریشه با همین کلمه که اصطلاحا به آن مصدر یا بن واژه می گوییم کمک بگیریم. مثل کلاس. اگر یک جمله با کلمات هم ریشه با این کلمه بسازیم می توانیم این جمله را بگوییم؛ کلیسا کلاسی برای سلوک و مسلک سالک .
روستاهای جاجو سفلی، جاجو علیا، جاجو سلیران،
در دهستان جهانگیری *زیلایی*مسجدسلیمان
محل سکونت تیره هایی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ایل بختیاروند
( بهداروند. بهوند )
تیره ها
تپایی خلیلی. غریبی شیروند خلیلی. شیروند*شروند*. هارونی خلیلی.
خیری وند*سیامنصور *خلیلی.
در دهستان جهانگیری *زیلایی*مسجدسلیمان
محل سکونت تیره هایی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ایل بختیاروند
( بهداروند. بهوند )
تیره ها
تپایی خلیلی. غریبی شیروند خلیلی. شیروند*شروند*. هارونی خلیلی.
خیری وند*سیامنصور *خلیلی.