جابرس

لغت نامه دهخدا

جابرس. [ ب َ ] ( اِخ ) جابلسا: ایهاالناس لوطلبتم ابنا لنبیکم مابین جابرس الی جابلق لم تجدوه غیری و غیر اخی. ( از خطبه امام حسن ( ع ) بنقل از عیون الاخبار ج 2 ص 172 ). و رجوع به جابلسا شود.

جابرس. [ ب َ ] ( اِخ ) شهری است در اقصای مشرق که بعقیده یهودیان طایفه ای از ایشان در جنگ طالوت یا در جنگ بخت نصر فرار کردند و آنجاساکن شدند. و گفته شده است که ساکنان آنجا بقایای قوم مؤمنین ثمودند. ( معجم البلدان ) ( مراصد الاطلاع ).

فرهنگ فارسی

قدما نام دو شهر را نام برده اند : جابلقا و جابلسا و گفته اند نخستین در مشرق کره زمین است و دومین در مغرب . کوششهای محقان درباره اصل و منشائ و حقیقت این دو اسم هنوز بنتیجه قطعی نرسیده است سهروردی در حکمت الاشراق آن سه را اسمهای شهرهای عالم مثل میداند و گوید : جابلق و جابرص دو شهرند از عالم عناصر مثل وهور قلیا از عالم افلاک مثل. عارفان نیز تعبیراتی دارند از آن جمله : جابلقا عالم مثالی است که در جانب مشرق ارواح واقع است که برزخ است میان غیب و شهادت و مشتمل است بر صور عالم و جابلسا در جانب مغرب اجسام واقع است مردم جابلقا الطف و الصفایند و مردم شهر جابلسم بر حسب اعمال و اخلاق پست که در نشات دنیوی کسب کرده اند مصور بصور مظلمه اند . دیگر آنکه شهر جابلقا مرتبه الهیه- که مجمع- البحرین و جوب و امکان است باشد که صوراعیان جمیع اشیائ از مراتب کلیه و جزویه و لطایف و کثایف و اعمال و افعال و حرکات و سکنات دروست و محیط است بما کان و بما یکون و در مشرقست و شهر جابلسا نشاه انسانی است که مجلای جمیع حقایق کونیه است هرچه از مشرق ذات طلوع کرده در مغرب تعین انسانی غروب کرده و در صورت او مخفی گشته است .
شهری در اقصی مشرق

پیشنهاد کاربران

بپرس