جابجا سازی


معنی انگلیسی:
transposition

مترادف ها

offset (اسم)
انحراف، فرزند، چین، افست، چاپ افست، نقطه شروع مسابقه، وزنه متعادل، رقم متعادل کننده، جابجا سازی

transplantation (اسم)
قلمه زنی، جابجا سازی، نشاکاری، فراکاشت

relocation (اسم)
جابجا سازی، جابجایی

فارسی به عربی

تعدیل

پیشنهاد کاربران

بپرس