جائر
/jA~er/
لغت نامه دهخدا
جائر. [ ءِ ] ( ع اِمص ) از ج َءْرَ شورش دل. || بگلو درماندگی چیزی. || ( مص ) گرفتن گلو و خراش آن از خوردن چیزی چرب. ( منتهی الارب ).
جائر. [ ءِ ] ( ع اِمص ) از ج َی َرَ. گرمی دل از خشم و گرسنگی. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
گرمی دل از خشم و گرسنگی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی جَائِرٌ: منحرف از هدف
معنی قَصْدُ: راهی که رهرواش را به هدف می رساند(قصد به معنای استقامت راه است ، یعنی راه آنطور مستقیم باشد که در رساندن سالک خود به هدف ، قیوم و مسلط باشد ، و ظاهرا این کلمه که مصدر است در عبارت "عَلَی ﭐللَّهِ قَصْدُ ﭐلسَّبِیلِ " به معنای اسم فاعل است ، و اضافه شدن...
ریشه کلمه:
جور (۱۳ بار)
معنی قَصْدُ: راهی که رهرواش را به هدف می رساند(قصد به معنای استقامت راه است ، یعنی راه آنطور مستقیم باشد که در رساندن سالک خود به هدف ، قیوم و مسلط باشد ، و ظاهرا این کلمه که مصدر است در عبارت "عَلَی ﭐللَّهِ قَصْدُ ﭐلسَّبِیلِ " به معنای اسم فاعل است ، و اضافه شدن...
ریشه کلمه:
جور (۱۳ بار)
wikialkb: جَائِر
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
النحل
وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ
ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﺑﺪﻱ ] ﻓﻘﻂ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﻫﺎ ﻛﺞ ﻭ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﺍﺳﺖ [ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﺑﺪﻱ ﻣﺤﺮﻭم ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ] ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺍﺟﺒﺎﺭ ]ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ . ( ٩ )
... [مشاهده متن کامل]
وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ
ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﺑﺪﻱ ] ﻓﻘﻂ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﻫﺎ ﻛﺞ ﻭ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﺍﺳﺖ [ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﺑﺪﻱ ﻣﺤﺮﻭم ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ] ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺍﺟﺒﺎﺭ ]ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ . ( ٩ )
... [مشاهده متن کامل]
ستمگر، ظالم، مستبد، جور کننده