جا زدن


معنی انگلیسی:
backtrack, cop-out, fake, to fake, to adulterate, represent

لغت نامه دهخدا

جا زدن. [ زَ دَ ]( مص مرکب ) چیز کم قیمت و بدلی را بجای چیز پربها و اصلی به کسی دادن. بدلی را بجای اصلی دادن یا فروختن به چالاکی و زرنگی. چیزی بد یا غیر بد را بدل چیزی بفریب نمودن یا دادن. کسی را بجای دیگری جا زدن. به اغفال حریف و طرف چیزی بد را بدل چیزی خوب به او دادن.ناچیزی بجای چیزی و ارزانی بجای گرانبهائی دادن. به قصد اضرار چیزی را از روی فریب عوض کردن. ازراء. و رجوع به جا شود. || کوتاه آمدن و عدول کردن از روی ترس و ضعف. تو زدن. حرف خود را پس گرفتن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- چیزی بدلی را بجای اصلی بکسی دادنیا فروختن قالب کردن . ۲- کسی را بجای دیگری معرفی کردن . ۳- تحمیل کردن .

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> جا زدن
1- تسلیم شدن؛ شکست خود را پذیرفتن
2- از ادعا / تصمیم / قول خود منصرف شدن
3- به قصد فریب دیگران، خود / کسی / چیزی را به جای فرد یا چیز دیگری معرفی کردن
مثال:
1- تو نمی بایست به این زودی جا می زدی. اگر کمی به خودت فشار می آوردی، می توانستی ادامه بدهی.
2- این دوست تو که آنقدر ادعا داشت، چطور شد که یک باره جا زد؟
3- خودش را به عنوان دکتر جا زده بود و همه هم باور کرده بودند.

مترادف ها

fake (فعل)
وانمود کردن، ساختن، پیچیدن، حلقه کردن، جا زدن

foist (فعل)
جا زدن، بقالب زدن، چیزی را بجای دیگری جا زدن

فارسی به عربی

دس , مزیف

پیشنهاد کاربران

disguised as
✍️ chicken out
از پای نشستن: باز ماندن، تسلیم شدن.
( ( همان زمان میان طلب در بستم و از پای ننشستم، . . ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱ ) .
بازماندن از کاری ؛ منصرف شدن از آن. دست کشیدن از آن :
نشاید بماندن از اینکار باز
که پیش است بسیار رنج دراز.
فردوسی.
معنی ضرب المثل - > قافیه را باختن
جا زدن و تا آخر تحمل مشکلی را نکردن.

بپرس