( جا آمدن ) ( مصدر )۱- بهبود یافتن: (( حالم جا آمد ) ) ۲- آرامش یافتن مطمئن شدن . ۳- بهوش آمدن بخود آمدن . یاجا آمدن حال . به شدن بهبود یافتن . یاجا آمدن حواس . بهوش آمدن اقامه . یاجا آمدن دل . آرامش یافتن مطمئن شدن .