ثکم
لغت نامه دهخدا
ثکم. [ ث ُ ک َ / ث َ ک َ ] ( ع اِ ) میانه راه و واضح آن. || میان مرد.
ثکم. [ ث َ ک َ ] ( ع مص ) ایستادن. || ملازم و مقیم شدن. || لازم گرفتن.
ثکم. [ ث ُ ک َ ] ( اِخ ) نام مردی است.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید