ثوی
لغت نامه دهخدا
ثوی. [ ث َ وی ی ] ( ع اِ ) ج ِ ثَوّة.
ثوی. [ ث ُ وی ی ] ( ع مص ) ثُوَّة. || اقامت دراز کردن. || فرود آمدن.
ثوی. [ث ِ وی ی ] ( ع اِ ) جامه گروهه که بالای میخ بندند و بر آن مشک شیر بجنبانند تا مشک دریده و پاره نگردد.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید