ثمه
لغت نامه دهخدا
ثمة. [ ث َم ْ م َ ] ( ع مص ) مرمت و نیکو کردن.
ثمة. [ ث ِم ْ م َ ] ( ع اِ ) مرد پیر.
ثمة. [ ث ُم ْ م َ ] ( ع اِ ) یک مشت گیاه. || گیاه یز.
ثمة. [ ] ( اِخ ) ابن لفافة العکی. ابوعبداﷲ. تابعی است.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید