ثلمه

فرهنگ فارسی

خلل، رخنه، سوراخ، تراک
( اسم ) ۱- سوراخ رخنه ترک . ۲- چاک . جمع : ثلم .۳- ( مصدر ) رخنه کردن .
ثلم رخنه کردن

فرهنگ عمید

۱. رخنه، سوراخ، تَرَک.
۲. [مجاز] خلل.

پیشنهاد کاربران

درود به دوستان
در تکمیل فرمایش دوست گرامی ( رهگذر ) الفبای ِفونِتیک ِصحیح ( نحوه ی دقیق تلفّظ ) :
salameh "ثَلَمِه"
است.
[[تلفّظ ِ واژه ی salame ( یعنی: بدون حرف h در پایان کلمه ) در زبان انگلیسی، "سَلِیم" است. ]]
شکاف و روزن، سوراخ: ( سدّ اسلام را ثلمه ای پدید آمد ) ( مقامات حمیدی، مقامه ی سوم )
برای تلفظ
/salame/
رخنه، سوفار، شکاف، فرج، ترک، ثقبه، ثلمه، روزن، روزنه، منفذ، مجرا، لانه، چاله، حفره، گودال، غار، مغاک، نقب، بیغوله، گوشه پرت و دور افتاده، پستو، سوراخ سمبه، مخفیگاه

بپرس