ثلاث

/salAs/

مترادف ثلاث: سوم، ثالث، سه، سه گانه

برابر پارسی: سه گانه

معنی انگلیسی:
three

لغت نامه دهخدا

ثلاث. [ ث َ ] ( ع عدد، ص ، اِ ) ثلاثة. سه : اقانیم ثلاث. ظلمات ثلاث. موالید ثلاث. || سه زن.

ثلاث. [ ث ِ ] ( ع ص ) سوم. سیم. ثالث.

ثلاث. [ ث ُ ] ( ع ص ) ثالث. || سه سه. || سه گان. ( مجمل ). مَثلث.

ثلاث. [ ث َ ] ( اِخ ) نام موضعی است.

فرهنگ فارسی

سه، عدد سه
( صفت ) ۱- ثالث سوم . ۲- سه سه . ۳- سه گان مثلث .
سوم سیم ثالث

فرهنگ معین

(ثَ ) [ ع . ] (اِ. ) سه ، سه تا.

فرهنگ عمید

سه گانه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ثُلَاثَ: سه گانه - سه تایی
معنی ثَلَاثَ: سه
معنی سَّوِیِّ: درست - راست - کامل - تمام عیار (در عبارت "ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیّاً " منظور سه شب کامل و در عبارت "بَشَراً سَوِیّاً " منظور انسانی تمام عیار یا خوش اندام ومعتدل و در "صِرَاطاً سَوِیّاً " منظور راه راست است)
ریشه کلمه:
ثلث (۳۲ بار)

«ثُلاثَ» به معنای «سه تا سه تا» است.
از اسماء عدد است (سه) ثلاثه مؤنّث ثلاث است مثل ثلاثون یعنی سی، نحو ثلث (به ضم اول و دوّم) به معنی یک سوّم است نحو ثُلاث (بر وزن گُلاب) یعنی سه سه مثل نکاح کنید آنکه برای شما از زنان دلپسند است دو دو، سه سه، چهار چهار. ناگفته نماند: این خطاب نسبت به جمع است و نسبت به هر فرد چنین می‏شود: نکاح کن از زنان دو یا سه و یا چهار زنِ آزاد، نکاح کردن جایز نیست قال الصادق «علیه السلام»: لا یَحِلُّ لِماء الرَّجُلِ اَن یَجرِیَ فِی اَکثَرِ مِن اَربَعَةِ اَرحامٍ مِنَ الحَرائِرَ» مجمع البیان ذیل آیه فوق.

پیشنهاد کاربران

ثلاث: [اصطلاح مداحی ] اصطلاحی است در سینه زنی که در آن، میان هر سه بار سینه زدن به صورت ممتد، یک مکث کوتاه وجود دارد.

بپرس