ثقافت

لغت نامه دهخدا

ثقافت. [ ث َ ف َ ] ( ع مص ) ثقف. ثَقَف. زیرکی. زیرک و سبک روح و چست و چالاک گردیدن. زیرک و استاد شدن. || سخت استوار شدن.

فرهنگ فارسی

زیرک وچست وچالاک شدن، استادشدن، زیرکی، چالاکی، استادی، حذاقت، بهره وری ازعلم وادب و تربیت
( مصدر ) ۱- زیرک و سبک روح و چست و چالاک گردیدن . ۲- استادشدن . ۳- سخت استوار گردیدن . ۴- ( اسم ) تمدن .

فرهنگ معین

(ثَ فَ ) [ ع . ] (مص ل . )۱ - زیرک و چالاک شدن . ۲ - استاد و ماهر شدن .

فرهنگ عمید

۱. فرهنگ.
۲. بهره مندی از علم، ادب، و تربیت.

پیشنهاد کاربران

ثقافت از ماده ثقف به معنی دست یافتن بر چیزی با دقت و مهارت است ، و اگر به علم و فرهنگ ، ثقافت گفته می شود نیز به همین جهت است .

بپرس