ثعط

لغت نامه دهخدا

ثعط. [ ث َ ع َ ] ( ع مص ) گندا شدن. گندیدن : ثعطِ لحم ؛ بوی گرفتن گوشت. ثعطِ ماء؛ گندیدن آب. || ثعط جلد؛ بوی گرفتن و پاره پاره شدن پوست. || ثعط شفه ؛ برآماسیدن لب و کفته گردیدن.

ثعط. [ ث َ ع ِ] ( ع ص ) گندا. گنده. گندیده. بوی گرفته. ( چون گوشت و آب و جلد ). || برآماسیده و کفته ( لب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس