ثرور

لغت نامه دهخدا

ثرور. [ ث ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ثَرّة.

ثرور. [ ث َ ] ( ع مص ) ثرّ. ثرارت. ثرورت. ثرور ناقه ؛ بسیارشیر شدن و فراخ سوراخ پستان شدن اشتر ماده و همچنین است ثرور عین ، و ثرور طَعنه. || ( ص ، اِ ) ناقه یا گوسفند بسیار شیر و فراخ سوراخ پستان.

ثرور. [ ث ُ ] ( اِخ ) یکی از نواحی طائف است. ( مراصد الاطلاع ).

پیشنهاد کاربران

بپرس