ثرم
لغت نامه دهخدا
ثرم. [ ث َ رَ ] ( ع مص ) اثرم گردیدن. افتادن دندان از ثنایا و رباعیات. دندان پیشین کسی شکستن. بردهن زدن چنانکه دندان بیفتد.
ثرم. [ث َ رَ ] ( اِخ ) کوهی است به یمامة. ( مراصد الاطلاع ).
فرهنگ فارسی
کوهی است به یمامه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید