ثأون
لغت نامه دهخدا
ثأون. [ ث َ اُ ] ( اِخ ) اسکندرانی. مهندس مشهور از اهل اسکندریه مصر. او پس از بطلمیوس میزیست. تصانیف وی در قدیم متداول بود و از جمله تألیفات وی کتب ذیل است : کتاب العمل بذات الحلق. کتاب جداول زیج بطلمیوس المعروف بالقانون المسیّر. کتاب العمل بالأصطرلاب. کتاب المدخل الی المجسطی و او را رصدی است قبل از هجرت به 921 سال. و ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه از زیج او نقل کرده است ابن ابی اصیبعه در ذکر تألیفات ابوالحسن ثابت بن قره کتابی بنام کتاب فیما أغفله ثأون فی حساب کسوف الشمس و القمر نام برده است ولی معلوم نیست که این ثأون همان صاحب ترجمه است یا جز او و نیز همان مؤلف در ضمن ذکر فلاسفه قدیم ثأون را در ردیف فیثاغورس و انکسیمانس و انباذقلس نام برده است. در تاریخ الحکماء قفطی نام دو حکیم یکی ثأون و دیگر فنون با دو ترجمه نزدیک بیکدیگر آمده است و این اشتباهی است و تحریف کتابتی منشاء آن بوده است .
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید