ثالس. [ ل ِ ] ( اِخ ) ملطی. نخستین فیلسوف یونان که فحص علل اشیاء در طبیعت کرد و از انتساب آن بغیب چنانکه تا آن روز عادت رفته بود چشم پوشید. او موضوع علل طبیعی اشیاء را مطرح کرده و در جهان و اصل و حقیقت عالم به پژوهش پرداخته است. او زماناً اولین فیلسوف نحله ایونی می باشد. تا این زمان مردم عموماً پاسخ مسائل مربوطبجهان و طبیعت را در کتب و روایات و اساطیر دینی جستجو میکردند، ثالس و دیگر فلاسفه نحله ایونی اولین کسانی هستند که برای امور و حوادث طبیعی بعللی طبیعی متوسل شده اند. ثالس از مردم «ملطیه » شهری به ایونیا معاصر سولون و کرزوس و کوروش و بعضی گویند وی از مردم فینیقیه بود و بشهر ملطیه تبعید شده است لکن ظاهراً اجداد وی فینیقی بوده اند. گویند او سفری به مصرکرده از پیشوایان دینی آنجا دانش هندسه آموخته است و هم گویند که او کرتی به کلده رفته است ولی این روایت درخور اعتماد نیست . دیوجانس لائرتیوس گوید ثالس پیش از اشتغال به طبیعیات به امور ملکی اشتغال داشت و مردم را از مخالفت با کورش شاهنشاه ایران و اتحاد با کرزوس منع میکرد لیکن این گفته با دو فقره دیگر که هردوتوس آورده موافقت ندارد. هرودوتوس گوید که هنگام جنگ کوروش با کرزوس او در سپاه کوروش بود و برای عبور از رود هالیس گفت تا نهری از وی جدا کردند ورود قابل عبور شد و در جای دیگر گوید که ثالس بمردم ایونی پیش از آنکه تابع ایران شوند سفارش کرد که اتحادیه ای با حکومت مرکزی درتئوس برای مقاومت در برابر ایرانیان تشکیل دهند هر چند گفته هردوتوس در امرجدا کردن نهری از رود هالیس حقیقت ندارد ولی از آن روایت و روایت دوم ، خبر مربوط به اقدام ثالس به نفع شاهنشاه ایران تضعیف میشود و تا حدی معلوم میگردد که قدما ثالیس را طرفدار ایرانیان نمیدانستند. دیوگنس روایت کرده است که ثالس گوشه نشین و متبتل بود ولی صحت این گفته مورد تردید است زیرا جنبه عملی کارهای او بکلی منافی با این احوال است آنچه قدما در شرح حال این حکیم گفته اند همه با یکدیگر متناقض است ، در بعض آن ها ثالس مردی منغمر درعلم و مستغرق مطالعه و تحقیق است در بعض دیگر شخصی ماهر در عمل مینماید که از همه معاصرین خود پیش افتاده و آنان از آراء و راهنمائیهای او مستفید می شوند به هر حال مسلم است که قدما به اهمیت مقام علمی او چنانکه بایست پی نبرده اند ارسطو، ثالس را پس از متألهین اول فیلسوف نامیده است ، ثالس نه اول کس است که به فلسفه پرداخته و نه مخترع فلسفه می باشد او اول کسی است از فلاسفه که ما می شناسیم و از احوالش مختصر اطلاعی داریم. ثالس مهندس و منجم و صاحب عقیده خاص در باب تکوین عالم و جویای علل امور آن در طبیعت بود ثالس و پیروان او از نحله ایونی بیش از هر چیز بعالم خارج توجه داشتند و بقول ارسطو «او چون مشاهده کرد که غذای تمام موجودات مرطوب است و حرارت هم از تری می زاید و رطوبت است که مایه ٔحیات جانداران می باشد و بذر نباتات و نطفه حیوانات تری دارد و آب مبداء طبیعی تمام اجسام مرطوب است » نتیجه گرفت که اشیاء متکثره همه شی و طبیعت و آن شی که ماده ابتدائی یا مادةالمواد یا وجود اصیل است آب است خاصه که از تمام چیزها آب است که بطور طبیعی به اشکال متنوع جامد و مایع و بخار درمی آید. ثئوفرسطس گوید که «ظواهر حسی او را بدین نتیجه رهبری میکرد زیرا هم آنچه گرم است برای حیات نیازمند رطوبت است و هم آنچه میمیرد خشک میشودو تمام بذور مرطوب است و هر غذائی رطوبت دارد» به هرحال این نظریه که ارتباطبا مقام دینی و مرجع فوق طبیعی ندارد و مأخذ آن عالم طبیعت است موجب شد که دیگر فلاسفه عنصر منتشرتر وسبک تر یعنی «هوا» یا قوی تر یعنی «آتش » را پیش کشیدند و آنها را مایه حقیقی موجودات و وجود اصیل دانستند و از منابعی که بدست داریم نمی توان دانست که چگونه اشیاء از آب پدید آمده اند. ثالس خاصیت جاذبه بعض اشیاء مانند کهربا و آهن ربا را بدید و دعوی کرد که اشیاء عموماً صاحب نفس می باشند . ارسطو گوید که او عقیده داشت که جهان پر از خدایان است . ظاهراً باید این عقیده را با قول درباره ٔنفس اشیاء نزدیک کرده گفت که او ماده ابتدائی را زنده می پنداشته است بطوری که ماده مانند خواء اساطیر قدیم اشیاء را بی مداخله خدا بوجود می آورده است .بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( و . ملطیه حدود ۶۳۷ - ف. ۵۴۸ ق م . ) از زندگانی او بواسطه باقی نماندن مدرکی اطلاع مهمی در دست نیست جز آنکه جنبه سیاستمداری او بیش از دانشمندی ویست. چندی بعنوان مهندس نظامی در خدمت کرزوس پادشاه لودیه (لیدی ) بود در اواخر عمر بکشور مصر رفت و آمازیس مقدم او را گرامی شمرد . انتساب فرضیه بسیار مهم ( تشابه ) به ثالس در دست نیست و نام ندانسته بروی یکی از قضایای مهم گذارده شده . او در هندسه و نجوم دست داشت و کسوفی را در سال ۵۸۵ قبل از وقوع خبر داد . از خاصیت کهربا آگاه بود و رطوبت را ماده المواد و آبرا مایه حقیقی موجودات می پنداشت .