ثائر

لغت نامه دهخدا

ثائر. [ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از ثور و ثوران. || کینه کشنده دوست یا خویشاوند. کینه خواهی که آرام نگیرد تا قصاص نیابد. کینه کشنده. قصاص کننده. || خشم. غضب. یقال : ثار ثائره ؛ أی هاج. || ثائرالرأس ؛ ژولیده و پریشان موی.

فرهنگ فارسی

۱- ( اسم ) کینه کشنده قصاص کننده . ۲- خشم غضب .
نعت فاعلی از ثور و ثوران کینه کشنده دوست یا خویشاوند کینه خواهی که آرام نگیرد تا قصاص نیابد .

فرهنگ عمید

منتشرشونده، برانگیخته شونده.

پیشنهاد کاربران

بپرس