تیک تیک


معنی انگلیسی:
ticktock, click, tick

لغت نامه دهخدا

تیک تیک.( اِ صوت مرکب ) آواز جنبش عقربک ساعت. حکایت صوت عقربه های ساعت. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ). آواز حرکت یکنواخت رقاصک یا پاندول ساعت و جز آن. تک تک.

فرهنگ فارسی

آواز جنبش عقربه ساعت حکایت صوت عقربه های ساعت

مترادف ها

tick (اسم)
تیک، علامت، چوب خط، تیک تیک، سخت ترین مرحله

فارسی به عربی

لحظة

پیشنهاد کاربران