تیژ

لغت نامه دهخدا

تیژ. ( اِ ) تِز. ( فرهنگ فارسی معین ). محل سبز مزرعه کاشته شده. || غرش شکم و ضرطه و بادی که از سوراخ پائین خارج شود. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تیز شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) تز.
محل سبز مزرعه کاشته شده غرش شکم و ضرطه و بادی که از سوراخ پائین خارج شود

پیشنهاد کاربران

تیژ=tezh
درزبان لکی و کردی ولری این کلمه به معنای تیز وبرنده و آنچه که برنده و تیز باشد ، به کارمی رود .
تیژ در زبان کردی به معنای تیز و برنده است و به شی یا وسیله ای تیژ میگویند که دارای نو یه لبه ی تیز و برنده باشد.

بپرس