تینْمَل ( یا تینمَلَّل ) ، کوه و شهری در فلاتی واقع در رشته کوههای اطلس مرتفع ] در مغرب که فاصلة آن تا شهر مراکش سه فرسخ است و ساکنان آن بربرند [ ( یاقوت حموی ، ذیل «تین مَلَّل » ) . تینمل ] که امروز روستای کوچکی است [ ( مَعْلمة المغرب ، ج 8، ص 2765 ) بر سر راهی که به سمت گردنة تیزین ـ تست می رود، قرار دارد و روزگاری پایگاهی برای توسعة موحدون * بوده است . تینمل در زبان بربری به معنای زمینهای پلکانی کشاورزی در نواحی کوهستانی است ، هرچند که در بارة ریشة آن نظرهای دیگری نیز مطرح شده است . تینمل که با قلل مرتفع ( ح 000 ، 3 متر ) احاطه شده و راههای دسترسی به آن شیب تُند دارند، تقریباً تسخیرناپذیر است . این منطقه از دیرباز مقدّس بوده است ؛ در آنجا قبایل کوهستانی با یکدیگر پیمان می بستند و سوگند می خوردند. این امر تا حدی انتخاب آنجا را توسط مهدی ، از امرای موحدون ] ابن تومَرت * [ ــ که تینمل با خاندان او پیوند نزدیکی داشت ــ توجیه می کند. این محل جزو قلمرو ] قبیلة [ هَزمیره که ابن تومرت را در طی مبارزاتش با مُرابطون پناه داده بود، شد.
... [مشاهده متن کامل]
ابن تومرت که پس از هجرتش در تینمل مستقر شده بود، بر گرد خود اجتماعی از قبایل گوناگون ( از جمله تینمال هَرغه ، هِنتاتَه ، گَدمیوَه و گَنفیسه /کنفیسه ، صنهاجة و هسکورة ) به وجود آورد ( کتاب الحلل الموشیة ، ص 109 ) . او که از قدرت میزبانانش می هراسید، بی رحمانه دستور قتل عام آنان را صادر کرد ( نجّار، ص 139ـ140 ) . در این زمان ، تینمل به دژ مستحکم اهل سوس بر ضد قدرت مراکش تبدیل شده بود. شهر محصور در دیوارهایی بود که بالای آنها برجهایی ساخته بودند ( کتاب الحلل الموشیة ، ص 112 ) . راه ورود به شهر یک پل بود. ادریسی تصریح می کند که چهار مرد می توانستند از شهر مرکزی ، تینمل ، دفاع کنند. خانه و مسجدِ متعلق به ابن تومرت هستة این دولت ابتدایی را تشکیل داد. جنگهای موحدون و سرازیر شدن غنایم جنگی و اسیران ، به این منطقه رونق و رفاه بسیار بخشید. پس از انهدام دژ تاسغیموتِ مرابطون در 526 دروازه های آن را با شکوه و جلال فراوان برای تزئین باب الفخّارین به تینمل آوردند. احتمالاً تینمل در آن زمان ضرابخانه داشته است . در آنجا بود که ابن تومرت خط مشی اصلی نظم جدید را مشخص کرد و سیاست نظامی خود را در برابر مرابطون کامل نمود ( همان ، ص 116 ) .
پس از مرگ ابن تومرت در تینمل ، وارث و جانشینش ، عبدالمؤمن ( نجار، ص 403 ) ، آنجا را به زیارتگاهی تبدیل کرد تا پیش از گرفتن تصمیمات بزرگ در مرقد ابن تومرت عبادت وهدایای خود را به آن اعطا کنند. در واقع ، آیین ابن تومرت پس از سقوط دودمان او باقی ماند. خلیفه به کارهای عمرانی گوناگون در تینمل ، از جمله ساختن یک مسجد، ادامه داد. او را پس از مرگ در کنار ابن تومرت دفن کردند ( کتاب الحلل الموشیة ، ص 157 ) و تینمل از آن پس مدفن رسمی خلفای موحدون شد؛ ازینروست که بقایای جسد ابویعقوب یوسف را ــ که در محاصرة شنترین ( سانتارم ) کشته شد ــ به آنجا باز گرداندند ( همان ، ص 158 ) . در دورة موحدون اهمیت تبادل میان مراکش و تینمل حفظ شد و پس از سقوط مراکش و پیروزی مَرینیان ، باقیماندة موحدون دوباره در تینمل گرد آمدند. ابوعلی مِلیانی ، حاکم اَغمات ، در 674 تینمل را گرفت و مرقد خلفای موحدون را غارت کرد اما منطقه حتی در این وضع نیز رونق و رفاهی داشت . لئوی آفریقایی در وصف افریقیا ( ج 1، ص 141 ) تینمل را شهری بسیار پرجمعیت با یک مسجد زیبا وصف کرده است . پس از چاپ کتاب زرهونی ، که اخیراً صورت گرفته ، در بارة این مکان در قرن دوازدهم اطلاعاتی به دست آمده است . در آن زمان مسجد جامع موحدون هنوز دایر بود اما اندکی بعد، به سبب نادرستی جهت قبله اش ، متروک شد. ] در بارة این مسجد رجوع کنید بهبخش دوم مقاله [ شهر همچنان مرکز زیارتی بود، هرچند تنها شصت خانوار در آن باقی مانده بودند. یاد مهدی هنوز زنده بود و سکه های موحدون ــ که بر اثر سیلابهای ناشی از آب باران از زیر خاک در آمده بودند ــ طلسمهایی با ارزش تلقی می شد اما مسجد متروک به ویرانه بدل شد و تینمل به ورطة فراموشی افتاد. قائدِ گُندافی ] منسوب به گُندافه ، از تیره های مصموده * [ در قرن سیزدهم / نوزدهم به تلاشی ناموفق برای احیای شهر دست زد.
حفاریهای باستان شناسان در قرن حاضر، اهمیت بناهای تینمل را در تاریخ هنر و معماری مغربی نشان داده است . عبدالمؤمن در کتابش ، رسالة الفصول ، از آغاز کار روی مسجد باشکوه خود که جای بنای کوچک ابن تومرت را می گرفت ، خبر داد. دیوارهای تینمل طبق سنّت مرابطون ساخته شده بود، اما مسجد سبک جدید موحدون را نشان می دهد: استفاده از ساروج به جای سنگ در ساخت آن و استفاده از آجر عمدتاً برای تزئین در گاهها، شَرَفه ها، حاشیة پنجره ها و دیوارهای تکیه گاه چهار گنبد. گچبری در بنا فراوان ، اما تزئینات خوشنویسی نسبتاً نادر بود. فضای داخلی گنبدها، مُقَرْنس کاری شده بود. بسیاری از ویژگیهای تزئینیِ مسجد، ابداعاتی بودند که در هنر مغرب به معیار تبدیل شدند. مرمت ادامه دارد، اما چون بخشی از بقایای این شهر زمین کشاورزی شده ، محدودة آن به هنگامی که در اوج خود به سر می برده ، ناشناخته است .
منابع : عبداللّه بن ابراهیم زرهونی ، رحلة الوافد ، چاپ علی صدقی ، قنیطره 1992؛ کتاب الحلل الموشیة فی ذکر الأخبار المراکشیة ، چاپ سهیل زکّار و عبدالقادر زمامه ، دارالبیضاء 1979؛ ] لئوی آفریقایی ، وصف افریقیا ، ترجمه عن الفرنسیة محمد حجی و محمد اخضر، بیروت 1983؛ عبدالمجید نجّار، المهدیّبن تومرت ، بیروت 1403/1983؛ یاقوت حموی [ ؛
A. Azzaoui, ed. , Nouvelles lettres almohades, Casablanca1995; H. Basset and H. Terrasse, Sanctuaires et forteresses almohades , Paris 1932; R. Bourouiba, Ibn Tumart , Algiers 1974; Ewert and Wisshac, Forschungen zur almohadischen Moschee , II : Die Moschee von Tinmal , Mainz 1984; F. Ferriol, "Les ruines de Tinmal", Hإsperis, II ( 1922 ) ; J. Hassar . . .