تیمه

لغت نامه دهخدا

( تیمة ) تیمة. [ م َ ] ( ع اِ ) تِئْمَة. گوسپندی که در حالت گرسنگی ذبح کنند آن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گوسپندان زائد از چهل عدد تا اینکه به نصاب دیگر رسند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || گوسپندان شیردار که در خانه دارند آن را، ضد سائمة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تمیمه کودکان. ( منتهی الارب ). تمیمة و بازوبند کودکان. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
تیمه. [ م ِ ] ( اِخ ) دولوکرس فیلسوف قرن ششم قبل از میلاد مسیح و از پیروان فیثاغورث بود. نفوذ وی در گسترش اندیشه افلاطون تأثیر اساسی داشت. ضمناً یکی از گفتارهای افلاطون که نوعی از فلسفه طبیعت است و در آن تئوری عقاید افلاطون بیان میشود بهمین نام مشهور است. ( از لاروس ).

فرهنگ فارسی

دولوکرس فیلسوف قرن ششم قبل از میلاد مسیح و از پیروان فیثاغورث بود نفوذ وی در گسترش اندیشه افلاطون تاثیر اساسی داشت .

واژه نامه بختیاریکا

( تیمِه ) مرافه؛ شر؛ جنگ

پیشنهاد کاربران

بپرس