تیماری

لغت نامه دهخدا

تیماری.( حامص ) گرفتگی. اندوهگینی. مقابل شادی :
همه رنجی و تیماری سرآید
ز تخم صابری شادی برآید.
( ویس و رامین ).

تیماری. ( ص نسبی ) هر کس از جانب دولت به توجه اطفال یتیم و بی کس و اعانت مردمان عاجز باشد آن را تیماری گویند یا تیمارخوار. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

هر کس از جانب دولت به توجه اطفال یتیم و بی کس و اعانت مردمان عاجز باشد آن را تیماری گویند یا تیمار خوار

پیشنهاد کاربران

بپرس