بود جولاه شحنه لاهور
که بتیزم به سبلت کرمش.
حکیم شفائی ( از آنندراج ).
چو بر دامان نقاشی زنم چنگ بتیزم بربروت نقش ارژنگ.
ملافوقی ( ایضاً ).
نسیم گلشنش بر سبلت شیرازه تیزیده بلاگردان اهرستان شده باغات کومانش.
؟ ( ایضاً ).
گریزید و تیزید و شد همچو بادپی شاخ در، گوش بر باد داد.
ادیب پیشاوری ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
رجوع به تیز شود.