لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
دانشنامه آزاد فارسی
تیزه (cusp)
نقطۀ تلاقی دو شاخه۱ از منحنی با یکدیگر که در آن، مماس۲ های وارد بر دوشاخه بر هم منطبق اند.
branchtangent
نقطۀ تلاقی دو شاخه۱ از منحنی با یکدیگر که در آن، مماس۲ های وارد بر دوشاخه بر هم منطبق اند.
branchtangent
wikijoo: تیزه
پیشنهاد کاربران
تیزه : محل برخورد دو نیمه قوس را تیزه گویند . ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )
اجرت مزد اسیابان که معولا از یک عشر بیشر نبود
اجرت ارد کردن گندم چون در روستاها که آسیاب بود و چون نیروی مکانیکی از اب قنات یا رودی بود که همه درآن سهیم بودند لذا مقدار گندمی که از گندم مشتری بر میداشتند میگفتند بابت مخارج تیز کردن سنگ آسیاب است نام ان اجرت را تیزه نام نهادند و بعداز انکه آسیا با برق و یا موتور دیزل شد حق اجره آرد نامش تیزه بود
... [مشاهده متن کامل]
مثلا عرف بود که چقدر تیزه بر میدارند که معمولا یک عشر تیزه اسیابان بود
... [مشاهده متن کامل]
مثلا عرف بود که چقدر تیزه بر میدارند که معمولا یک عشر تیزه اسیابان بود