تیزبال

/tizbAl/

لغت نامه دهخدا

تیزبال. ( ص مرکب ) معروف که به معنی تیزپر باشد. ( آنندراج ). سریعالطیران و تندپر. ( ناظم الاطباء ). تیزپر. تیزپرواز :
چو دوران درآمد شدن تیزبال
شدن چون جنوب ، آمدن چون شمال.
نظامی.

فرهنگ فارسی

پرندهای که بسیارتندوسریع پروازمیکند
( صفت ) پرنده ای که تند پرواز کندتیزپر سریع الطیران .

فرهنگ عمید

پرنده ای که بسیار تند و سریع پرواز کند، تیزپر.

پیشنهاد کاربران

پایداری
پرنده ای سریع وبسیار تند
پرنده
سریع
پرنده ای که که بیست تند و سریع پرواز می کند
پرنده هایی که تیزو سریع پرواز می کنند
تند بال سریع بال تند پرواز تیز پرواز سریع پرواز
تیز پرواز

سریع ، تیز پرواز
تند و سریع
تند، سریع
سریع پرواز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس