تیزان

لغت نامه دهخدا

تیزان. ( ق ) در حال تیزیدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

تیزان. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) مردن : تاز تیزاناً. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد:تیزان در زبان کردی یعنی:بادکنک
در زبان کردی یعنی بادکنک

بپرس