تیزان. ( ق ) در حال تیزیدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).تیزان. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) مردن : تاز تیزاناً. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).