تیریج

لغت نامه دهخدا

تیریج. ( اِ ) تیریز. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تیریز شود.

فرهنگ فارسی

تیریز

پیشنهاد کاربران

دو مثلث که مانند دو شاخ از دو طرف دامن جامه بر آورند ، شاخ جامه و قبا.
به تیریج قبای کسی بر خوردن : بصورت استهزاء : کمترین بی حرمتی شدن به کسی که حرمتی ندارد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
به گیلکی
ماهی اوزون برون

بپرس