تیرگان

فرهنگ اسم ها

اسم: تیرگان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tirgān) (فارسی: تيرگان) (انگلیسی: tirgan)
معنی: روز سیزدهم تیرماه، جشنی که در این روز در ایران باستان برپا می کرده اند، ( در قدیم ) در ایران قدیم جشنی که در سیزدهم تیر به مناسبت یکی شدن نام روز با نام ماه برگزار می شده است
برچسب ها: اسم، اسم با ت، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

تیرگان. ( اِ ) نام روز سیزدهم است از تیرماه. گویند در این روز منوچهر با افراسیاب صلح کرد بشرط آنکه افراسیاب یک تیر پرتاب راه از ملک خود به منوچهر پس بدهد. حکما تیری ساختند از روی حکمت و در وقت طلوع آفتاب آرش آن تیر را بر کمان نهاده از جبال طبرستان به طرف مشرق انداخت بعد از تفحص بسیار روز سیزدهم در کنار آب آمویه یافتند. ( برهان ). روز سیزدهم از تیرماه. گویند در این روز منوچهر با افراسیاب صلح کرد. ( ناظم الاطباء ). جشن روز تیر از ماه تیر. ( فرهنگ رشیدی ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). از «تیر» + «گان » ( پسوند نسبت ) جشنی است که در تیرروز ( روز سیزدهم ) ازماه برپا می شد. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به تیربه معنی روز و یشتها ج 1 ص 334 و 335 و خرده اوستا ص 209 و التفهیم بیرونی ص 254 و آثارالباقیه ص 220 شود.

تیرگان. ( اِخ ) دهی از دهستان لاین است که در بخش کلات شهرستان دره گز واقع است. و 890 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 )

فرهنگ فارسی

روزسیزدهم تیرماه، جشن پارسیان دراین روز
( اسم ) جشنی که در تیر روز( سیزدهم ) از تیر ماه برپا میشده .
دهی از دهستان لاین است که در بخش کلات شهرستان دره گز واقع است

فرهنگ معین

(رْ یا رَ ) (اِ. ) جشنی که ایرانیان در روز سیزده از ماه تیر (تیر روز ) برپا می کنند.

فرهنگ عمید

۱. روز سیزدهم تیرماه.
۲. جشنی که در این روز در ایران باستان، برپا می کرده اند.

پیشنهاد کاربران

تیرگان :
این جشن در روز تیر از ماه تیر برابر دهم تیرماه برگزار می شده.
آداب این جشن به این قرار بوده که از آغاز صبح ِ جشن ، استحمام نموده و محوطه ی خانه را از درون و برون آب و جارو و گردگیری کرده و تار نازکی را از بامداد تیر روز �روز جشن تیرگان � که از ابریشم هفت رنگ که با سیم نازک و ظریفی به هم تابیده شده بوده را به مچ دست بسته و آن را تا باد روز یعنی ده روز بعد همانگونه بر مچ خود نگه میداشتند وبه همین سبب نام این تار را تیروباد نامیده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

در این جشن نیز چون دگر جشنها به نیایش و نماز خواندن و نیز شادمانی و سرور می پرداختند و به هم آب می پاشیدند که به این عید ٬ جشن آبریزان نیز می گفتند

تیرگان یکی از جشن های ایرانی در روز تیر از ماه تیر یا سیزدهم تیرماه باستانی است. زرتشتیان این جشن را در دهم تیر برگزار می کنند که به اعتقاد برخی استادان ایران شناس [۱] نادرست است.
تیرگان یکی از جشنهای برابری روز و ماه در گاهشماری ایران باستان است. تیر ایزد نگهدارنده باران است و به جهت اهمیت باران در سرزمین ایران، جشن تیرگان یکی از مهمترین جشنهای باستانی ایران بوده است. تیرگان همچنین در تاریخ اساطیری ایران، سالروز تیرافکندن آرش کمانگیر برای تعیین مرز ایران و توران بود که به پایان یافتن جنگ انجامید.
...
[مشاهده متن کامل]

محتویات [نمایش]
آب پاشی [ویرایش]
این جشن در کنار آب ها، همراه با مراسمی وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش ِرو همراه بوده و همچون دیگر جشن هایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی «آبریزگان» یا «آب پاشان» یا «سر شوران» یاد شده است. [۲] [۳]
جشن آبریزگان زرتشتیان کوشک ورجاوند - تهران
در گذشته «تیرگان» روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به «روز آرش شیواتیر» منسوب شده است.
ابوریحان بیرونی و گردیزی در «زین الاخبار» ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی یعنی «کیخسرو» را در این روز و پس از شستشوی خود در آب چشمه ای دانسته اند. [۴]
جشن تیرگان بجز این روز در نخستین تیر روز از سال یعنی سیزدهم فروردین ( سیزده بدر ) و سیزدهم مهرماه ( قالیشویان اردهال ) نیز برگزار می شود.
ارمنیان ایران نیز در روز سیزدهم ژانویه آیین هایی برگزار می کنند که برگرفته و در ادامه جشن تیرگان است. در برخی مناطق مانند فراهان صدها سال است این جشن به شکل با شکوه در اول تیر برگزار می شود
فال کوزه [ویرایش]
یکی دیگر از مراسم این جشن مانند بسیاری از جشن های ایرانی «فال کوزه» ( چکُ دولَه ) می باشد. روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه ای را برمی گزینند و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می دهند که «دوله» نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر می کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن می اندازد آنگاه «دوله» را نزد همه کسانی که می برد که آرزویی در دل دارند و می خواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند و آن ها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند این ها در آب دوله می اندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می برد و در آن جا می گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداخته اند و نیت و آرزویی داشتنه اند در جایی گرد هم می آیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع می آورد. در این فال گیری بیشتر بانوان شرکت می کنند و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می برد و یکی از چیزها را بیرون می آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه می شود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است.
دستبند تیر و باد [ویرایش]
در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از ۷ ریسمان به ۷ رنگ متفاوت بافته شده است به دست می بندند و در باد روز از تیرماه ( ۹ روز بعد ) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می سپارند تا آرزوها و خواسته هایشان را به عنوان پیام رسان به همراه ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام می شود: تیر برو باد بیا غم برو شادی بیا محنت برو روزی بیا خوشه مرواری بیا
باورهای مردمی [ویرایش]
در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد مربوط به فرشته باران یا تیشتر می باشد و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است: در اوستا، تشتر یشت ( تیر یشت ) ، تیشتر فرشته باران است که در ده روز اول ماه به چهره جوانی پانزده ساله در می آید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخ های زرین و در ده روز سوم به چهره اسبی سپید و زیبا با گوش های زرین.
تیشتر به شکل اسب زیبای سفید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو می رود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسب سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، ظاهری ترسناک دارد، روب رو می شود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمی خیزند و تیشتر در این نبرد شکست می خورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد می جوید و به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی پیروز می گردد و آب ها می توانند بدون مانعی به مزرعه ها و چراگاه ها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای گیهانی برمی خواستند به این سو و آن سو راند، و باران های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
روایت دیگر نیز درباره آرش کمانگیر اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سال ها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر»، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی می خورد؛ این رویداد در روز نخست تیر روی می دهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا می افتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در می آیند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد می پذیرند که از مازندران تیری به جانب خاور ( خراسان ) پرتاب کنند هر جا تیر فرو آمد همان جا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند؛ تا در این گفتگو بودند، سپندارمذ ( ایزدبانوی زمین ) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. آرش در میان ایرانیان بزرگ ترین کماندار بود و به نیروی بی مانندش تیر را دورتر از همه پرتاب می کرد. سپندارمذ به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد. او خود را آماده کرد، برهنه شد، و بدن خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت ببینید من تندرستم و کژی ای در وجودم نیست، ولی می دانم چون تیر را از کمان رها کنم هم . . .

بپرس