اصحاب شقاوت. [ اَ ب ِ ش َ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب الشقاوة. تیره بختان. بیچارگان. گناهکاران. رجوع به حکمت اشراق چ کربن ص 230 شود.
اشقیاء. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ شقی که بمعنی بدبخت است. ( غیاث ) ( آنندراج ) . ج ِ شقی. ( دهار ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 62 ) . بدبختان :
تا روز اولت چه نوشته ست ، بر جبین
زیرا که در ازل سعدایند و اشقیا.
... [مشاهده متن کامل]
سعدی.
|| مجازاً، گناهکاران :
پرده از روی لطف گو بردار
کاشقیا را امید مغفرتست.
سعدی.
تا روز اولت چه نوشته ست ، بر جبین
زیرا که در ازل سعدایند و اشقیا.
... [مشاهده متن کامل]
سعدی.
|| مجازاً، گناهکاران :
پرده از روی لطف گو بردار
کاشقیا را امید مغفرتست.
سعدی.
اشقیا