تیرم

لغت نامه دهخدا

تیرم. [ رَ / رُ ] ( ترکی ، اِ ) بانوی اعظم و خاتون بزرگ را گویند. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) ( از ناظم الاطباء ). بانوی بزرگ حرم شاه را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج )....تیر به معنی برگزیده و «میم » بر نعت زنان زاید کنند چون بیگم و خانم پس معنی تیرم ؛ زن برگزیده است. ( فرهنگ رشیدی ). در ترکی به معنی بانوی بزرگ و ارجمند است. ( حاشیه برهان چ معین ) :
اندر این عهد از بزرگی کشور خوارزمشاه
ستر عالی مهد عالم تیرم ترکان توئی.
استاد ( از فرهنگ رشیدی ).

فرهنگ فارسی

خاتون، بانوی بزرگ حرم پادشاه
( اسم ) بانوی بزرگ خاتون ارجمند .

فرهنگ معین

(تِ رَ ) [ تر. ] (اِ. ص . ) بانوی بزرگ حرم پادشاه ، خاتون .

فرهنگ عمید

بانوی بزرگ حرم پادشاه، خاتون: اندر این عهد از بزرگی کشور خوارزم را / ستر عالی مهد اعظم تیرم ترکان تویی (؟: مجمع الفرس: تیرم ).

پیشنهاد کاربران

بپرس