تیرزن. [ زَ ] ( نف مرکب ) تیرانداز. ( ناظم الاطباء ). تیرافکن. که تیر اندازد. که تیر زند. تیرزننده. تیراندازنده : چو شاپور و بهرام شمشیرزن چو گرگین و چون بیژن تیرزن.فردوسی.تا دگر زخم هیچ تیرزنی نرسد بر کمان پیرزنی.نظامی.اگر جستم از دست این تیرزن من و کنج ویرانه پیرزن.سعدی ( بوستان ).یلان کماندار نخجیرزن غلامان ترکش کش و تیرزن.سعدی ( بوستان ).
تیرزن ( نام علمی: Proconiini ) نام یک تبار از تیره زنجرک است.wiki: تیرزناین نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف