تیربند

لغت نامه دهخدا

تیربند. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) کمری که از چند رشته پشم شتر بافته ساخته باشند و آن را شاطران در بالای قنطوره بر میان بندند و بر یک سر آن زهگیر و خلالدان و امثال آن آویزند و زنگها را بدان بند کنند.( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) :
بر تیربند پیک تو خورشید فی المثل
زنگی است صدهزار زبانه در او ز زنگ.
کاتبی ( از فرهنگ جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) کمر بندی که از چند رشته پشم شتر بر تافته ساخته باشند و آنرا سابقا شاطران در بالای قنطوره بر کمر می بستند و بر یک سر آن زهگیر و خلالدان و مانند آن می آویختند و زنگها را بدان بند میکردند .

فرهنگ عمید

نوعی کمربند که شاطران به کمر می بستند و بعضی از لوازم کار خود را به آن آویزان می کردند.

واژه نامه بختیاریکا

( اع ) ؛ از ادعیه ها؛ جهت مصون سازی در برابر شلیک تیر

پیشنهاد کاربران

بپرس