تیر کردن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
عبور راندن ، رد کردن ، گذر کردن
پرتاب کردن تیر، پرتاب کردن فشنگ، شلیک کردن، شلیک کردن اسلحه، پرتاب کردن سنگ
( در گویش منطقه کازرون و دشتستان و بوشهر )
( در گویش منطقه کازرون و دشتستان و بوشهر )