تیر راندن ؛ افکندن. انداختن. گشاد دادن. ( یادداشت مؤلف ) . بهدف رساندن. بهدف زدن. بر نشانه زدن :
چو در باختر راند تیری بکین
زند بر نشانه بخاور زمین.
اسدی.
تیر اگربر نشانه ای راندی
جعبه را بر نشانه بنشاندی.
... [مشاهده متن کامل]
نظامی.
کمان ابرویش گر شد گره گیر
کرشمه بر هدف میراند چون تیر.
نظامی.
چو در باختر راند تیری بکین
زند بر نشانه بخاور زمین.
اسدی.
تیر اگربر نشانه ای راندی
جعبه را بر نشانه بنشاندی.
... [مشاهده متن کامل]
نظامی.
کمان ابرویش گر شد گره گیر
کرشمه بر هدف میراند چون تیر.
نظامی.