تیر از کمان بدررفتن ؛ تیر از شست بدر رفتن. تیر از شست شدن. کار از کار گذشتن : چون برفت تیر از شست بدر رفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 320 ) . اما تیر از کمان برفت. ( تاریخ بیهقی ) .
بازآی که بازآید عمر شده حافظ
هرچند که ناید باز تیری که بشد از شست.
حافظ.
بازآی که بازآید عمر شده حافظ
هرچند که ناید باز تیری که بشد از شست.
حافظ.