تیج

لغت نامه دهخدا

تیج. ( اِ ) نخ ابریشم. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ). ابریشم خام. ( ناظم الاطباء ). || پنبه ای که آن را بدست از هم بگشایند و بعضی گویند پنبه ریزهائی است که در وقت حلاجی کردن بر سر و ریش استاد حلاجی می چسبد. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا )( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || به معنی پیچیده و فشارده هم هست. و امر به این معنی باشد یعنی بپیچ و بیفشار. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). || تیر را نیز گویند که به عربی سهم خوانند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). تیر را گویند که از کمان بیندازند. ( فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). || پهلوی «تیج » ... در گیلکی «تیج » به معنی تیز است و در طبری «تِج » به معنی تند و تیز... ( حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ فارسی

جوانه درخت، ابریشم خام، پنبه ریزکرده
( اسم ) برگ نو بر آمده از درخت جوانه .
نخ ابرایشم ابرایشم خام پنبه که آن را بدست از هم بگشایند و بعضی گویند پنبه ریزهائی است که در وقت حلاجی کردن بر سر و ریش استاد حلاجی می چسبد

فرهنگ معین

(تِ ) (اِ. ) ۱ - جوانه ، جوانه درخت . ۲ - ابریشم خام .

فرهنگ عمید

= تژ
۱. ابریشم خام.
۲. پنبۀ ریزکرده.

گویش مازنی

/tij/ تیز - به آدم قاطع و با اراده نیز گفته می شود

پیشنهاد کاربران

تیج یک حشره کوچک قرمز رنگ است که در فصل بارانی از خاک خارج می شود. گفته می شود.
جشنواره تیج که در هند و نپالی توسط بانوان به ویژه زنان مجرد، برگزار می شود، نام خود را از همان حشره قرمز گرفته است. به همین دلیل است که این جشنواره به رنگ قرمز برگزار می شود و گفته می شود خوشبختی می آورد.
تج و یا تیج در زبان پارسی میانه یا پهلوی به معنی تند و تیز برا است و کلمه تیغ از ان بجای ماند در زبان تالشی ( از زبانهای ایرانی شمال غربی ) وازه تیج به معنی تند وسریع و تیز است رودخانه ای که پرآب باشد
...
[مشاهده متن کامل]
و با سرعت زیادی همه چیز را با خمود ببرد به آب ان رودخانه ( تیج آو : تیز آب - تند آب ) گفته میشود در فصل بهار هرگاه هوای ییلاقات هنوز سرد و دارای برودت است به آن هوا تیجره گفته میشود که به مفهوم هوای تند وتیز همراه با رعد وبرق است و واژه تِش tesh که دگر کون شده از تج یا تیج است به زمینهای کوهستانی پر شیب گفته میشود ( تیش: پر شیب )

بپرس