تیج
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) برگ نو بر آمده از درخت جوانه .
نخ ابرایشم ابرایشم خام پنبه که آن را بدست از هم بگشایند و بعضی گویند پنبه ریزهائی است که در وقت حلاجی کردن بر سر و ریش استاد حلاجی می چسبد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۱. ابریشم خام.
۲. پنبۀ ریزکرده.
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
تیج یک حشره کوچک قرمز رنگ است که در فصل بارانی از خاک خارج می شود. گفته می شود.
جشنواره تیج که در هند و نپالی توسط بانوان به ویژه زنان مجرد، برگزار می شود، نام خود را از همان حشره قرمز گرفته است. به همین دلیل است که این جشنواره به رنگ قرمز برگزار می شود و گفته می شود خوشبختی می آورد.
جشنواره تیج که در هند و نپالی توسط بانوان به ویژه زنان مجرد، برگزار می شود، نام خود را از همان حشره قرمز گرفته است. به همین دلیل است که این جشنواره به رنگ قرمز برگزار می شود و گفته می شود خوشبختی می آورد.
تج و یا تیج در زبان پارسی میانه یا پهلوی به معنی تند و تیز برا است و کلمه تیغ از ان بجای ماند در زبان تالشی ( از زبانهای ایرانی شمال غربی ) وازه تیج به معنی تند وسریع و تیز است رودخانه ای که پرآب باشد
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و با سرعت زیادی همه چیز را با خمود ببرد به آب ان رودخانه ( تیج آو : تیز آب - تند آب ) گفته میشود در فصل بهار هرگاه هوای ییلاقات هنوز سرد و دارای برودت است به آن هوا تیجره گفته میشود که به مفهوم هوای تند وتیز همراه با رعد وبرق است و واژه تِش tesh که دگر کون شده از تج یا تیج است به زمینهای کوهستانی پر شیب گفته میشود ( تیش: پر شیب )