تیتوئیسم یک اندیشهٔ سیاسی است که ارتباط نزدیکی با یوسیپ بروز تیتو درطول جنگ سرد دارد. این اندیشه شامل یوگسلاویسم، خودگردانی کارگران، جدایی از اتحاد جماهیر شوروی و رهبری در جنبش غیرمتعهدها می شود.
تیتو در جنگ جهانی دوم در یوگسلاوی رهبری پارتیزان های یوگسلاوی را بر عهده داشت. پس از جنگ، تنش بین یوگسلاوی و اتحاد جماهیر شوروی بالا گرفت. اگرچه این بحران و برخورد با گذشت زمان کاهش یافت، اما یوگسلاوی در زمان تیتو همچنان در اندیشه و عمل تا حدودی مستقل از شوروی باقی ماند. تیتو تا زمان مرگ در سال ۱۹۸۰، رهبر یوگسلاوی باقی ماند. گاهی امروز واژهٔ تیتوئیسم پیوندی با یوگو - نوستالژی و آرمان بازیافت آن سرزمین متحد را دارد.
... [مشاهده متن کامل]
• استقلال یوگسلاوی
تیتو شخصیتی مستقل داشت و همواره سعی کرد تا کشور خود، یوگسلاوی، را نیز مستقل نگاه دارد. نخستین رخدادی که این استقلال طلبی را اثبات کرد، برخورد وی با استبداد استالینی و عدم پذیرش قطعنامه ۱۹۴۶ در کمینفرم بود. او با عدم پذیرش این قطعنامه حاضر نشد تا مانند سایر کشورهای اروپای شرقی بخشی از اتحاد جماهیر شوروی باشد. هر چند تیتو با عدم پذیرش این نسخه به تروتسکیسم و سوسیال دموکرات متهم شد اما یوگسلاوی را درسال ۱۹۶۰ به جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی تغییر داد و مناطق آن کشور را همچون شوروی به شکل فدراتیو ( اتحاد جمهوری های خودمختار ) اداره کرد.
• سوسیالیسم تیتوئی
تیتو معتقد بود که دستیابی به سوسیالیسم نباید براساس یک الگو و دستور مشخص از یک نقطهٔ خاص به دیگر ملل دیکته شود، بلکه وسایل دستیابی به این هدف براساس امکانات و شرایط سرزمینی تعریف می شود. او مخالف نسخه پیچی استالین برای همهٔ کشورها و از مخالفان ایدهٔ «سوسیالیسم در یک کشور» بود. همچنین تیتو، شوروی را یک کشور امپریالیستی می دانست که باید با آن مقابله می شد.
• جنبش عدم تعهد
تیتو یکی از معتقدان به این جنبش و سازمان بود. او باور داشت که به وسیلهٔ جنبش غیرمتعهدها می توان با دیگر ملل همکاری داشت و وسایل مبارزه با قدرت های امپریالیستی را فراهم کرد.
• خودگردانی کارگران
سوسیالیسم یوگسلاوی فرقی دیگر با نوع روسی آن داشت. یوگسلاوها باور داشتند که سوسیالیسم مستقر در شوروی «بروکراتیک» و «دولتی» است و از منظر ستمگری بر کارگران دست کمی از سرمایه داری ندارد. نسخهٔ تیتوئیست ها «خودگردانی کارگری» بود. آنها می خواستند تا قدرت دولت به مرور کم رنگ شود و قدرت آن به جامعه و سازمان های خودگردان منتقل شود، فدراتیزاسیون و تمرکززدایی رشد کند، دموکراسی غیر حزبی گسترش یابد، ارگان های مدیریتی و دولتی تا کارخانه ها و معادن و… خودگردان و مستقل از دولت اداره شوند، خرج دولت به مرور کم شود و دولت زدایی بوجود می آید و از طریق «سوسیالیسم بازار» موسسات خودگردان هرچه بیشتر به هم نزدیک شوند.
تیتو در جنگ جهانی دوم در یوگسلاوی رهبری پارتیزان های یوگسلاوی را بر عهده داشت. پس از جنگ، تنش بین یوگسلاوی و اتحاد جماهیر شوروی بالا گرفت. اگرچه این بحران و برخورد با گذشت زمان کاهش یافت، اما یوگسلاوی در زمان تیتو همچنان در اندیشه و عمل تا حدودی مستقل از شوروی باقی ماند. تیتو تا زمان مرگ در سال ۱۹۸۰، رهبر یوگسلاوی باقی ماند. گاهی امروز واژهٔ تیتوئیسم پیوندی با یوگو - نوستالژی و آرمان بازیافت آن سرزمین متحد را دارد.
... [مشاهده متن کامل]
• استقلال یوگسلاوی
تیتو شخصیتی مستقل داشت و همواره سعی کرد تا کشور خود، یوگسلاوی، را نیز مستقل نگاه دارد. نخستین رخدادی که این استقلال طلبی را اثبات کرد، برخورد وی با استبداد استالینی و عدم پذیرش قطعنامه ۱۹۴۶ در کمینفرم بود. او با عدم پذیرش این قطعنامه حاضر نشد تا مانند سایر کشورهای اروپای شرقی بخشی از اتحاد جماهیر شوروی باشد. هر چند تیتو با عدم پذیرش این نسخه به تروتسکیسم و سوسیال دموکرات متهم شد اما یوگسلاوی را درسال ۱۹۶۰ به جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی تغییر داد و مناطق آن کشور را همچون شوروی به شکل فدراتیو ( اتحاد جمهوری های خودمختار ) اداره کرد.
• سوسیالیسم تیتوئی
تیتو معتقد بود که دستیابی به سوسیالیسم نباید براساس یک الگو و دستور مشخص از یک نقطهٔ خاص به دیگر ملل دیکته شود، بلکه وسایل دستیابی به این هدف براساس امکانات و شرایط سرزمینی تعریف می شود. او مخالف نسخه پیچی استالین برای همهٔ کشورها و از مخالفان ایدهٔ «سوسیالیسم در یک کشور» بود. همچنین تیتو، شوروی را یک کشور امپریالیستی می دانست که باید با آن مقابله می شد.
• جنبش عدم تعهد
تیتو یکی از معتقدان به این جنبش و سازمان بود. او باور داشت که به وسیلهٔ جنبش غیرمتعهدها می توان با دیگر ملل همکاری داشت و وسایل مبارزه با قدرت های امپریالیستی را فراهم کرد.
• خودگردانی کارگران
سوسیالیسم یوگسلاوی فرقی دیگر با نوع روسی آن داشت. یوگسلاوها باور داشتند که سوسیالیسم مستقر در شوروی «بروکراتیک» و «دولتی» است و از منظر ستمگری بر کارگران دست کمی از سرمایه داری ندارد. نسخهٔ تیتوئیست ها «خودگردانی کارگری» بود. آنها می خواستند تا قدرت دولت به مرور کم رنگ شود و قدرت آن به جامعه و سازمان های خودگردان منتقل شود، فدراتیزاسیون و تمرکززدایی رشد کند، دموکراسی غیر حزبی گسترش یابد، ارگان های مدیریتی و دولتی تا کارخانه ها و معادن و… خودگردان و مستقل از دولت اداره شوند، خرج دولت به مرور کم شود و دولت زدایی بوجود می آید و از طریق «سوسیالیسم بازار» موسسات خودگردان هرچه بیشتر به هم نزدیک شوند.