تیار کردن. [ ت َی ْ یا / ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) درست و آماده و مهیا کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). مهیا کردن و حاضر کردن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تیار شود.
چای تیار کردنرمان کلیدرتیار کردن:درست کردن، . آماده کردن تهیه کردن. حاضر کردن. نمونه:برای عروس تیار کردی تو. ( کلیدر ج۸ص ۲۱۶۸ )+ عکس و لینک