تیاح

لغت نامه دهخدا

تیاح. [ ت َی ْ یا ] ( ع ص ) آنکه پیش آید بکاری که نبایدیا آنکه خود را در بلا افکند. مِتیَح. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || اسپی که از نشاط خمان و چمان رود. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به متیح و تیحان شود.

فرهنگ فارسی

آنکه پیش آید بکاری که نباید یا آنکه خود را در بلا افکند اسپی که از نشاط خمان و چمان رود

پیشنهاد کاربران

بپرس